مشاوره و روانشناسی

مشاوره و روانشناسی

مشاوره و روانشناسی

مشاوره و روانشناسی

کودکان بیش فعال

کودکان بیش فعال  

        

امروزه‌ بسیاری‌ از مادران‌ و پدران‌ از شیطنت‌ بسیار زیاد کودکانشان‌ شکایت‌ دارند. آنها اظهار می ‌دارند که‌ فرزندشان‌ مرتب‌ در حال‌ حرکت‌ و فعالیت‌ است‌ و نوعی‌ حالت‌ بی‌ قراری‌ و ناآرامی‌ در او مشاهده‌ می ‌کنند. برخی‌ از این‌ والدین‌ از فقدان‌ تمرکز حواس‌ و ضعف‌ درسی‌ کودک‌ نیز صحبت‌ می‌ کنند. آنها علت‌ این‌ فعالیت‌ بیش‌ از اندازه‌ را نمی ‌دانند و مرتب‌ فرزندشان‌ را مورد سرزنش‌ قرار می‌ دهند. این‌ کودکان‌ بعضاً مورد انتقاد و تنبیه ‌ بسیار زیاد قرار می ‌گیرند. عده‌ای‌ از پدر و مادرها کنترل‌ خود را از دست‌ می ‌دهند و این‌ کودکان‌ را به‌ شدت‌ کتک‌ می‌ زنند یا آنها را تهدید می ‌کنند. در این‌ نوشتار سعی‌ شده‌ است‌ پدیده‌ بیش ‌فعالی‌ در کودکان‌ توضیح‌ داده‌ و راه‌های‌ برخورد مناسب‌ با این‌ حالت‌ ارائه‌ شود.

                                       

 اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ که‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ کودکی‌ بروز می‌ کند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشکل‌ است زیرا امکان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز کودکان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابکاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است. 

 

بیش ‌فعالی‌ کودکان‌

کودکان‌ بیش ‌فعال‌ - همانگونه‌ که‌ از این‌ عنوان‌ برمی ‌آید- بسیار پرتحرک اند و نمی ‌توانند یک جا آرام‌ بنشینند. آنها اضافه‌ بر ناآرامی‌ بسیار زیاد، نوعی‌ اضطرار و اجبار برای‌ خرابکاری‌ نیز دارند. آنان‌ اشیا را می‌ شکنند یا پرتاب‌ می‌ کنند. همچنین‌ کنجکاوی‌ بسیار از خود نشان‌ می‌ دهند و نه‌ تنها اسباب‌ بازی‌هایشان‌ را خراب‌ می‌ کنند، بلکه‌ اشیاء و وسایل‌ منزل‌ را نیز دستکاری‌ و خراب‌ می‌ کنند. کارهای‌ خطرناک‌ را دوست‌ دارند و ابداً احساس‌ خطر نمی ‌کنند. بنابراین‌ رفتارهایی‌ بی ‌مهابا از آنها سرمی ‌زند. برخی‌ از بزرگسالان‌ آنها را افرادی‌ بی ‌باک‌ و شجاع‌ تصور می ‌کنند؛ در حالی‌ که‌ این‌ رفتارهای‌ بی‌ مهابا نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ احساس‌ خطر واقعی - که‌ یک‌ احساس‌ طبیعی‌ است‌ و بایستی‌ در کودکان‌ وجود داشته‌ باشد - در این‌ بچه‌ ها وجود ندارد. بازی‌ های‌ خطرناک‌ - از جمله‌ بازی‌ با کبریت‌ - و علاقه‌ به‌ وسایلی‌ چون‌ کارد و چاقو نشانه‌ های‌ دیگری‌ از گرایش‌ها و رفتارهای‌ غیرطبیعی‌ این‌ بچه‌ هاست.


کودک‌ بیش ‌فعال‌ احساس‌ خطر نمی‌ کند

کودکان‌ بیش ‌فعال‌ در مورد کارها و اشیایی‌ که‌ به‌ طور طبیعی‌ باید در برابر آنها احساس‌ خطر کنند، خطری‌ احساس‌ نمی‌کنند؛ و اختلالات‌ سلوک‌ در این‌ کودکان‌ بعضاً دیده‌ می‌ شود؛ مثلاً بعضی‌ از آنها رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ دارند یا برای‌ آسیب‌ رساندن‌ به‌ دیگران‌ آنان‌ را تهدید می‌ کنند. ممکن‌ است‌ به‌ حیوانات‌ نیز صدمه‌ بزنند. بعضی‌ دیگر در اعمالی‌ چون‌ سرقت‌ و تقلب‌ و به‌ طور کلی‌ کارهایی‌ که‌ تخلف‌ از قوانین‌ و مقررات‌ محسوب‌ می‌ شود شرکت‌ می‌ کنند.


تمایل‌ به‌ کارهای‌ خلاف‌ و خطرناک‌

این‌ کودکان‌ آچار پیچ‌ گوشتی‌ را داخل‌ پریز برق‌ می‌ کنند؛ اشیاء و وسایلی‌ را که‌ متعلق‌ به‌ خودشان‌ نیست‌ برمی‌دارند؛ تمایل‌ بسیاری‌ به‌ کشیدن‌ سیگار دارند (ته ‌سیگارها را برمی ‌دارند و علاقه‌ به‌ کشیدن‌ آنها دارند) و همچنین‌ گرایش‌ به‌ دروغگویی‌ در آنها بسیار بالاست‌ و اغلب‌ دروغ‌ می ‌گویند. به‌علاوه آنان‌ تمایل‌ به‌ ارتباط‌ با کودکان‌ و نوجوانان‌ بزرگتر از خود دارند. اغلب‌ دوستانی‌ بزرگتر از خود انتخاب‌ می ‌کنند و از مصاحبت‌ با نوجوانان‌ لذت‌ می ‌برند. بسیار مایلند در صحبت‌ها و فعالیت‌های‌ آنان‌ شرکت‌ کنند. همچنین‌ گرایش‌ به‌ کارهای‌ خلاف‌ از جمله‌ دزدی‌ در آنها بسیار زیاد است. به ‌نظر می‌ رسد این‌ کودکان‌ زودتر از حد معمول‌ چشم‌ و گوششان‌ باز می ‌شود و به‌ کنجکاوی‌های‌ بسیار زیاد دچار می‌ شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، کودکان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشکل‌ پیدا می ‌کنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ کنند و از عهده‌ تکالیف‌ مدرسه‌ و سایر کارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.


عملکرد اجتماعی‌ و تحصیلی‌ کودک‌ کاهش‌ می ‌یابد

کودکان‌ بیش ‌فعالی‌ که‌ دچار نقص‌ توجه‌ هستند، در تحصیل‌ با مشکل‌ مواجهند. دامنهِ توجه‌ در آنها بسیار محدود است‌ و به‌ همین‌ علت‌ نمی‌ توانند تمرکز لازم‌ را حین‌ درس ‌خواندن‌ داشته‌ باشند. این‌ کودکان‌ به ‌سرعت‌ حواسشان‌ پرت‌ می ‌شود و به‌ کوچکترین‌ محرک‌ بیرونی‌ واکنش‌ نشان‌ می ‌دهند. در نتیجه‌ عملکرد تحصیلی‌ آنان‌ پایین‌ می‌ آید و در یادگیری‌ دچار مشکل‌ می ‌شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، کودکان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشکل‌ پیدا می ‌کنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ کنند و از عهده‌ تکالیف‌ مدرسه‌ و سایر کارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.

آنان‌ از درگیر شدن‌ با تکالیفی‌ که‌ مستلزم‌ تلاش‌ ذهنی‌ مداوم‌ است، می‌ پرهیزند. اغلب، وسایل‌ خود را گم‌ می‌ کنند و دچار فراموشکاری‌اند. به ‌طور افراطی‌ حرف‌ می ‌زنند و پیش‌ از تمام‌ شدن‌ پرسش‌ها، پاسخ‌ می‌ دهند. منتظر نوبت‌ ماندن‌ برایشان‌ دشوار است‌ و بسیاری‌ اوقات‌ مزاحم‌ کار دیگران‌ می ‌شوند.


والدین‌ چه‌ نقشی‌ در درمان‌ دارند

1. ابتدا باید مطمئن‌ باشیم‌ که‌ فرزندمان‌ واقعاً نشانه ‌های‌ این‌ اختلال‌ را دارد؛ به‌ علاوه‌ تشخیص‌ نهایی‌ توسط‌ متخصص‌ انجام‌ می‌ پذیرد. گاهی‌ والدینی‌ که‌ افرادی‌ بسیار مضطرب‌ و نگران‌ هستند، ممکن‌ است‌ جنب و جوش‌های‌ طبیعی‌ فرزند را دلیلی‌ بر بیش ‌فعالی‌ بدانند. بنابراین‌ در قدم‌ اول‌ بایستی‌ راجع‌ به‌ تشخیص‌ مطمئن‌ باشیم‌ و به فرزندمان برچسب‌های‌ نادرست‌ نزنیم.

2. انرژی‌ اضافه‌ این‌ کودکان‌ باید از طریق‌ فعالیت‌های‌ مثبت، از جمله‌ ورزش‌ کردن، مصرف‌ شود. بهتر است‌ آنها را برای‌ بازی‌ به‌ زمین‌های‌ بزرگ‌ برد و اجازه‌ داد که‌ به‌ فعالیت‌های‌ لذتبخش‌ بپردازند. یا این‌ که‌ روزانه‌ برای‌ پیاده‌ روی‌ آنها را از خانه‌ خارج‌ کرد. در منزل‌ نیز بایستی‌ مسئولیت‌هایی‌ که‌ از لحاظ‌ جسمی‌ قدری‌ بچه‌ها را خسته‌ می‌ کند به‌ آنها بسپاریم‌ تا به‌ این‌ وسیله‌ انرژی‌ بیش‌ از حد آنان‌ گرفته‌ شود. البته‌ خوب‌ است‌ گاهی‌ برای‌ انجام‌ این‌ مسئولیت‌ها جوایزی‌ هم‌ در نظر بگیریم.

3. به‌ خاطر داشته‌ باشیم‌ این‌ کودکان‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌ کتک‌ نزنیم؛ زیرا رفتارهای‌ انتقام ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. بهتر است‌ با آنان مؤدبانه‌ و با محبت‌ صحبت‌ کنیم. البته‌ در برخورد با سایر کودکان‌ نیز داشتن‌ رفتاری‌ مهرآمیز و عاری‌ از خشونت‌ لازم‌ است.

4. گروهی‌ از موادغذایی‌ - از جمله‌ کاکائو، شکلات، قهوه، نسکافه، نوشابه‌های‌ رنگی‌ و تنقلات - باعث‌ تحریک ‌پذیری‌ می‌شوند و لازم‌ است‌ تا حد امکان‌ از دادن‌ آنها به‌ بچه‌ ها خودداری‌ شود.

5. خواب‌ شبانگاهی‌ این‌ کودکان‌ موضوع‌ مهمی‌ است؛ آنها باید شب‌ها زودتر به‌ رختخواب‌ بروند. بهتر است‌ والدین‌ برنامه‌ خانواده‌ را به‌ گونه‌ ای‌ مناسب‌ تنظیم‌ کنند و به‌ هر طریق‌ ممکن‌ به‌ کودک‌ بفهمانند این‌ یکی‌ از قوانین‌ خانواده‌ اوست‌ که‌ شب‌ها تا دیروقت‌ بیدار نماند. در همین‌ زمینه‌ توصیه‌ می‌ شود کودک‌ از وسایلی‌ چون‌ کامپیوتر و تلویزیون‌ به‌ صورت‌ افراطی‌ استفاده‌ نکند .

6. چنانچه‌ کودک‌ بیش ‌فعال‌ از لحاظ‌ توجه‌ و تمرکز بسیار مشکل‌ داشته‌ باشد و رفتارهای‌ او موجب‌ اذیت‌ و آزار فراوان‌ شود، بهتر است‌ با روان پزشک‌ کودک‌ و نوجوان‌ مشورت‌ شود تا به‌ صلاحدید او کودک‌ مقداری‌ داروی‌ اختصاصی‌ این‌ اختلال‌ را مصرف‌ کند.


نتیجه ‌گیری‌

اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ که‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ کودکی‌ بروز می‌ کند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشکل‌ است زیرا امکان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز کودکان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابکاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.

چنانچه‌ این‌ بچه‌ها در سنین‌ کودکی‌ معالجه‌ نشوند، در دوره‌ نوجوانی‌ احتمال‌ این ‌که‌ رفتارهای‌ ضداجتماعی‌ داشته‌ باشند و نیز حالات‌ افسردگی‌  در آنها به‌ وجود آید، بسیار است. بنابراین‌ به‌ والدین‌ توصیه‌ می ‌شود که‌ حتماً در دوران‌ کودکی‌ برای‌ معالجه‌ این‌ کودکان‌ اقدام‌ کنند.

بهداشت روانی دانش اموزان

بهداشت روانی دانش آموزان
بهداشت روانی همان سلامت فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت می کنیم روح خود را نیز باید مقاومت تر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. در زندگی «چگونه بودن» خیلی مهم تر از «بودن یا نبودن» است. ایجاد فرصت برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و کنار آمدن با خود و دیگران یکی از اهداف مهم و اساسی بهداشت روانی است. جوامع مختلف سعی می کنند تا سیاست های مربوط به بهداشت روانی و سازماندهی کنند. اصل کلی در این تلاش، سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است که افراد جامعه را در بر می گیرد. این نگرش حکم می کند که خانواده ها بیش از پیش با بهداشت روانی خانواده و چگونگی پیشگیری و درمان بیماری های روحی آشنا شوند.
چون در مواجهه با چالش ها و مشکلات روزمره، ما براساس ویژگی های روانی خود با آنها برخورد می کنیم، هر چه از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشیم به یقین آسیب پذیری ما کمتر خواهد بود. امید است با برخورداری از سلامت فکر و روان به موفقیت های بیشتری رسیده و بیش از پیش بر مشکلات غلبه کنیم.
«سلامت باشید»
تعریف بهداشت روانی :
سازمان جهانی بهداشت می گوید بهداشت روانی عبارتست از «توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی» . این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط عدم وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شود.
اهداف بهداشت روانی د رخانواده : - تأمین سلامت جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی اعضای خانواده
- تلاش برای شناخت رفتار خود و افراد خانواده .
- برقراری روابط حسنه بین اعضای خانواده .
- ایجاد ارتباط صمیمانه و حفظ اسرار خانواده، به طوری که اعضای خانواده در داخل خانه به یکدیگر تذکر بدهند ولی در بیرون مدافع هم باشند.
- تقویت اعتماد و عزت نفس اعضای خانواده و احترام به شخصیت دیگران
- به وجود آوردن احساس رضایت از زندگی
- آموزش خانواده ها برای کمک به پیشبرد اهداف صحیح اجتماعی
ویژگی های فردی که بهداشت روانی دارد: - نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیست.
- با دیگران سازگاری دارد.
- شاد و مثبت اندیش است.
- به خود و دیگران احترام می گذارد.
- بد بین نیست.
- به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارد.
- انعطاف پذیر است.
- شناخت او از واقعیت نسبتاً دقیق است و برای رسیدن به هدفهای خود براساس عقل و احساس عمل می کند.
- نسبت به خود نگرش مثبت دارد و ناکامی ها را تحمل می کند.
- توانایی حل مشکلات خود را د ارد.
- از اوقات فراغت خود به نحو مطلوب استفاده می کند.
- در مواجهه با مشکلات اجتماعی، کنترل و تعادل خود را از دست نمی دهد.
- استعدادهایش به طور هماهنگ و به خوبی رشد می کند.
- نه بنده کسی است، نه کسی را بنده خود می کند، می داند که خدا او را آفریده و برای خود ارزش قائل است.
- دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می داند.
- رابطه اش با دیگران سازنده و مثبت است.
- نیازهایش را از طریقی برآورده می کند که با ارزش های اجتماعی منافات نداشته باشد.
- صابر، صادق ، درستکار بخشنده، استغفار کننده و فرزند خویشتن خویش است.
- در نظر دیگران فرد موجهی محسوب می شود، زیرا در همه کارها متعادل است.
عوامل مؤثر در بهداشت روانی: «تغذیه»
حالات روحی ما در انتخاب نوع غذایی که می خوریم مؤثرند. ما در حالات مختلف غذاهای متفاوتی را طلب می کنیم، هنگام احساس قدرت و پیروزی به غذاهای گوشتی، هنگام احساس تنوع و تحول به غذاهایی با انواع سس و هنگام اضطراب یا پرخاشگری به خوراکی های گاز زدنی تمایل داریم در حالی که وقتی خسته هستیم چای و قهوه را ترجیح می دهیم. بنابراین با شناخت خود و سوخت و ساز بدن می توانیم با انتخاب مواد خوراکی مناسب به آرامش بیشتری دست یافته و از خوردن لذت ببریم:
«ایمان»
اعتقادات و باورهای مذهبی قادر است در مصیبت های زندگی، از فرد افسرده و مأیوس ، انسانی امیدوار و محکم بسازد، چنانکه هرگز خود را تنها و بیمناک احساس نکند. او باور دارد که خدا پیوسته با اوست، در رویارویی با سختی های زندگی تنها نیست و خدای مهربان به او علاقه و توجه دارد. این باور موجب می شود که فرد علیه انزوا طلبی و گوشه گیری که بسیاری از مبتلایان به امراض خطرناک را از پای در می آورد، ایمن شود.
«مدرسه»
مسؤولیت اولیای مدرسه فقط در پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانش آموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمی شود. مدرسه مسؤول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تأمین بلوغ عاطفی و سلامت روانی دانش آموزان نیز می باشد.
در مدرسه فرزندان دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه می کنند، معلم با تکریم شخصیت، محبت و توجه، آنان را در مسیر صحیح هدایت می کند، دانش آموز در مدرسه چگونگی برقراری روابط درست عاطفی، سازگاری با دیگران و مسئوولیت پذیری را می آموزد و راههای مبارزه با کینه توزی، دیگر آزاری و حسادت را یاد می گیرد.
«ورزش»
ورزش یکی از رموز سلامت جسمانی و روانی است. افراد دارای آمادگی جسمانی از لحاظ احساسات، عواطف ، شخصیت اجتماعی و نوعدوستی کاملتر و در فعالیتهای شغلی و حرفه ای موفق ترند. ورزش موجب تقویت اعتماد به نفس در فرد شده ، او را متعادل، متفکر و سازگار با محیط می کند. با ورزش، شخص کمتر دچار حسادت ، حقارت و ستیزه جویی می شود و در نتیجه از سلامت روانی بهتری برخوردار خواهد بود.
راهها تقویت بهداشت روانی فرزندان: - اگر با ناراحتی های روانی کودکان ، نوجوانان و جوانان روبرو شدیم با حوصله و متانت آن ها را رفع کنیم و از تصمیم های عجولانه بپرهیزیم.
- در ناراحتی های شدید، درد دل و گریه کردن باعث تخلیه روانی و آرامش می شود، در این شرایط از یک دوست صمیمی می توانیم کمک بگیریم.
- مشارکت جو باشیم تا دوستان جدید بیابیم.
- از مشاهده فعالیت های جدید فرزندانمان لذت ببریم.
- با پرورش ابعاد روحی، معنوی و مذهبی شخصیت خود و فرزندانمان به سلامت روانی بالاتری دست یابیم.
- با احترام به دیگران به بهداشت روانی خود و دیگران کمک کنیم.
- زمینه های اعتماد را فراهم کنیم.
- به احساسات فرزندانمان توجه کنیم و ویژگی های آنها را بشناسیم.
- محیط زندگی را در حد توان جذاب و پرنشاط کنیم.
- فرصت های مناسب برای بروز احساسات و شخصیت فرزندانمان ایجاد کنیم.
- به دست آوردن بهداشت روانی منوط به روبرو شدن با واقعیت، سازگار شدن با تغییرات، ظرفیت داشتن برای مقابله با اضطراب ها، کم توقع بودن، احترام قائل شدن به دیگران و ... ا ست، بکوشیم این شرایط در خانواده فراهم شود.
- رفتار والدین در خانواده بگونه ای باشد تا فرزندان خود را در زندگی شاد، خوشحال و فارغ از گرفتاری های احساس کنند.

منبع : http://www.irib.ir/Amouzesh/                                        

وسواس فکری و عملی

 وسواس

وسواس یکی از اختلالات سخت و عذاب اور است که شدیداْ فرد را ازار داده و باعث می شود که در زندگی و کارهای روزمره ی خود دچار اخلال شود. 

وسواس یعنی دودلی در کارها و تردیدی کخ در ضمیر انسان پدید می اید.وسواس عبارت است از احساس یا اندیشه ای است که به طور دایم در ذهن حضور میابد و اغلب رنج اور است. 

وسواس اندیشه ای بسیار سمج‌؛درد اور و مولد اظطرابهای شدید است. وسواس نتایج جسمی و روانی خاص خود را دارد؛بسیاری از اعمال فرد را تعیین می کند و اغلب با بحرانهاییهمراه است.یک کلمه؛یک اندیشه یا عمل کافی است تا وسواس پدید اید؛درست مثل فردی که خواب رفته است و هر لحظه امکان دارد بیدار شود. چون شخص وسواسی به پوچی وسواس خود اگاهی دارد؛دایماْ در حال نبرد است(نبرد بین دلیل و وسواس). 

وسواسی در مجموع فرد باهوشی است.ایا می توان برای نتقاعد کردن او از هوش او کمک گرفت؟ 

نه. پیش از ما خود وسواسی بارها با دلیل و منطق سعی کرده با بیماری خود مبارزه کند اما کوچکترین پیشرفتی حاصل نکرده است.ترغیب و تشویق کردن او هیچ فایده ای ندارد. او می گوید: 

(... همه یاینهارا می دانم...اما نمی توانم قبول کنم.انچه در ذهن من وجود دارد قویتر از همه دلایلی است که شما می گویید...)وسواسی می گوید:(...کاملاْ قبول دارم که نباید دستهایم را اینقدر بشویم...شب و روز به فکر ان هستم و انرا تکرار می کنم... اما نمی توانم حتی یک قدم عقب نشینی کنم...).   

 

 

درمان

 

دوستان عزیزی که دچار اختلال وسواس هستید؛برای درمان وسواس هم می توانید از رفتار درمانی استفاده کنید و هم از دارو؛من توصیه می کنم که به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید؛درمان وسواس کاری بس دشوار و در حین حال بسیار جالب و دلپذیر است.برای درمان ان؛همکاری صمیمانه بیمار و روانشناس ضرورت دارد.به گفته ی کارشناسان این امر؛ وسواس با پیگیری مداوم درمان شده و فرد وسواسی می تواند  از رنج های وسواس رهایی یابد. 

نکته: توصیه می شود از موسیقی های ریلکسیشن استفاده شود. 

برای خریر این موسیقی ها به سایت :www.ravansanji.com مراجع کنید. 

  

              با اراده ی قوی به جنگ با وسواس بروید،پیروزی با شماست.